کارل گوستاو یونگ: اخلاق بر دو نوع است :
1.اخلاق بردگی و 2. اخلاق اربابی.
اخلاق بردگی یعنی همین چیزی که 90 درصد مردم بهش معتقدند؛
اخلاقی که میگوید در مهمانیها و جمع فامیل لبخند بزن، اگر عصبانی میشوی، خوددار باش و فریاد نزن،
برای این که دوستت، همسرت، برادرت ناراحت نشوند خودت را،عقاید و احساساتت را سانسور کن
اگر لذتی برخلاف شرع و عرف و قوانین جامعه بشری است آن را در وجودت بُکُش و
به خاک بسپار، فداکار، مهربان، صبور، متعهد، خوش برخورد و خلاصه، همرنگ و
همراه و هم مسلک جماعت باش...
اما "اخلاق اربابی"، کاملا متفاوت است.
افرادی که به اخلاق اربابی پایبندند، از نظر روانشناسی، آدمهایی هستند
که به بالاترین حد از بلوغ روانی رسیده اند و قوانین اخلاقی را نه از روی
ترس از خدا و جهنم و قانون و پلیس و همسر و پدر و مادر و نه به طمع پاداش و
تشویق اجتماعی، که بر مبنای وجدان خودشان تعریف میکنند
البته وجدان شخصی این افراد، مستقل، بالغ، صادق و سالم است،
اهل ماست مالی و لاپوشانی نیست، صریح و بی پرده است و با هیچکس، حتی خودشان تعارف ندارد.
بزرگترین معیار خالقان اخلاق اربابی برای اعمال و رفتارشان، رسیدن به آرامش و رضایت درونی است.
اخلاق اربابی مرزهای وسیع و قابل انعطافی دارد و هرگز خشک و متعصب نیست.
برای تودههایی که مقید و مأخوذ به اخلاق بردگی هستند،
اخلاق اربابی، گاه زیبا و تحسین برانگیز، گاهی گناه آلود و فاسد و در اکثر مواقع گنگ و نامفهوم است.
یونگ میگوید: افرادی که به اخلاق اربابی رسیده اند تاوان این بلوغ را با تنهایی و طرد شدگی پس میدهند.
آنها به رضایت درونی میرسند ولی همیشه برای اطرافیانشان، دور از دسترس و غیرقابل درک باقی میمانند ...
- ۹۴/۰۴/۲۹