کتابخونه

کتابخونه

کتابخونه

کتابخونه

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مطلب


«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست

که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل

اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم که از همه

تهوع آورتر بود اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت

یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته

کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران

ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد......

  • مجتبی رضوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی