فکر میکردم آدمها همانطور که آمده اند میروند نمیدانستم که نمیروند میمانند!
ردشان میماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند...
فریبا وفی | رویای تبت
فکر میکردم آدمها همانطور که آمده اند میروند نمیدانستم که نمیروند میمانند!
ردشان میماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند...
فریبا وفی | رویای تبت
چروک صورت بد نیست. به آدم شخصیت می ده. نشون
می ده که هرکی چقدر با روزگار جنگیده و چقدر زخم خورده.
هیچ گلادیاتوری از نشون دادن
زخم هاش شرمنده نمیشه.
قاب های خالی | فهیم عطار
گاهی بهترین وسیله برای فراموشی، دیدار دوباره است.
بادبادک ها / رومن گاری / ماه منیر مینوی / نشر توس
..........................................................................................
خلاصه ای کوتاه از کتاب : لودو فلوری پسرکی است که پدر و مادرش فوت کرده
اند و با عمویش زندگی می کند . عموی او آمبرواز مامور پست است ولی سرگرمی
اصلیش ساختن بادبادک های مختلف و رنگی است که سبب شهرتش می شود . لودو پسرک
روستایی فقیر با لیلا دختر لهستانی ثروتمند که نزدک به آنها در قصری
ییلاقی زندگی می کند آشنا شده و عاشق او
می گردد . لودو قادر به فراموش کردن نیست و همین امر سبب می شود تا پیوسته
عاشق لیلا بماند هر چند که جنگ جهانی دوم سبب دوری آنها شود ...